نام انگلیسی: Imagine Me & You
فیلمی آمریکایی-انگلیسی است که به ارتباط بین راسل و لوس که یکدیگر را در روز ازدواج راشل ملاقات کردهاند می پردازد. نام فیلم از اولین خط ترانه “Happy Together” گرفته شده وفیلمنامه آن بر اساس مستند صوتی با عنوان کلیک نوشته شده است. فیلم با مراسم ازدواج راشل و هکتور در شمال لندن آغاز میشود. مادر ازخودراضی و قدرتطلب راشل، تِس، مسئول مراسم بوده و پدر حواسپرت او، نِد، و خواهرش هنریتا حامی او هستند. قبل از رسیدن راشل و آغاز مراسم، تِس، لوس، صاحب گلفروشی که مسئول گلآرایی مراسم است و هنریتا با عجله به کارها میپردازند در حالی که با هکتور و کوپر در حال گفتگو هستند. هنریتا از لوس میخواهد که در عروسی کنار هم بشینند و لوس میپذیرد. راشل به همراه پدرش میرسد و مراسم آغاز میشود. هنگامی که راشل در حال گام برداشتن در راهرو است لحظهای نگاهش با لوس تلاقی میکند، لحظهای به عقب بر میگردد و میبیند که لوس رفته است. مراسم مطابق برنامه ادامه مییابد و راشل با هکتور ازدواج میکند. در مهمانی بعد از مراسم لوس خود را به عنوان گلآرا به راشل که در حال ریختن نوشیدنی برای خودش است معرفی میکند. راشل با حالتی مضطرب درخواست لوس برای نوشیدن را رد میکند و حلقه عروسیاش داخل ظرف نوشیدنی میافتد و لوس تلاش میکند آنرا خارج کند. هر دو لحظاتی را با هم سپری میکنند ولی بعد هنگامی که حلقه پیدا میشود، لوس به راه خود می رود.
چند وقت بعد راشل به فروشگاه لوس می رود و او را برای شام پیش خودش و هکتور دعوت میکند. همزمان بدون اطلاع لوس، کوپر که مردی اغوا کننده است را نیز به شام دعوت میکند. او در نظر دارد لوس و کوپر را برای هم جور کند. لحظاتی قبل از آمدن کوپر، لوس به هکتور اطلاع میدهد که لزبین است. آن شب در حالی که هکتور از شنیدن این خبر پریشان است، کوپر هم تلاش می کند که لوس را اغوا کند.
در حین شام، وقتی که کوپر شروع به چاپلوسی می کند، لوس میگوید که به “عشق در اولین نگاه” معتقد است. این در حالی است که راشل می گوید زمانی طول میکشد تا بتوان شخص مناسب را پیدا کرد. پس از آن در آن شب، راشل و لوس لحظاتی را در بالکن در باران با هم میگذرانند.
روز بعد در حال خرید خواروبار هکتور و راشل با لوس برخورد میکنند که به همراه زنی از دوستانش یه نام ادی بود. هکتور به راشل میگوید که لوس همجنسگرا است. هکتور در مورد رابطه او با ادی پرس و جو میکند ولی آنها به هکتور و راشل اطمینان میدهند که بین آنها خبری نیست. ادی میگوید لوس شخص دیگری را دوست دارد.
مشخص میشود که راشل از لوس پس از آن شب دوری میکند. هکتور مجبور است ساعتهای طولانی در شغلی که از آن ناراضی است کار کند. در حالی که راشل بیمیل است، او سعی میکند که لوس و راشل را با هم نزدیکتر کند که یه عنوان دوست با هم وقت بگذرانند. این دو دوست یک بعدازظهر را با هم با دیدن مسابقه فوتبال و بازی میگذرانند. در انتهای شب لوس همراه راشل تا خانهاش قدم میزند. خداحافظی آنان پر از تنش میشود و راشل برای بوسیدن لوس به جلو خم میشود ولی در آخرین لحظه منصرف شده و به درون خانهاش می رود.
طی چند روز بعد، راشل با تمایل رو به رشدش به لوس مبارزه کرده و تلاش میکند به هکتور وفادار باقی بماند. از سوی دیگر لوس دوست ندارد که به رابطه و تعهد این زوج آسیبی وارد شود. راشل که از انکار کردن احساساتش ناتوان شده، سرانجام در گلفروشی لوس او را ملاقات میکند و به او میگوید که عشق میان آندو نمیتواند اتفاق بیافتد و می رود، چند ثانیه بعد باز میگردد و لوس را در پشت مغازهاش میبوسد. پیشنوازی آنها با آمدن هکتور که میخواست از مغازه لوس برای راشل گل بخرد، متوقف میشود. او به لوس می گوید که احساس میکرده بین خودش و راشل فاصله افتاده و خودش را مقصر میدانسته که زیاد پیش همسرش نیست. با شنیدن این حرف راشل فرار میکند و بعد در نهایت شرمساری با لوس توافق میکند که آنها نمیتوانند به هکتور خیانت کنند. در همین زمان هکتور به مرحلهای رسیده که میخواهد کارش را ترک کند و سرانجام این کار را انجام میدهد. وقتی که مست به خانه باز میگردد، راشل با عجله درحالی که هکتور خواب بود همه چیز را برای او اعتراف میکند ولی نمیگوید که عاشق کیست.
هکتور که در واقع تظاهر به خواب بودن کرده بود، بعدا برای کمک و حمایت به کوپر تلفن میزند. کوپر پس از اینکه میفهمد لوس همان کسی است که راشل عاشقش شده با عصبانیت با لوس برخورد میکند. لوس به این نتیجه میرسد که بودن در نزدیکی راشل بدون اینکه با او باشد برایش خیلی سخت است. او برنامهریزی میکند که به سفری طولانی در خارج از کشور برود و رسیدگی به گلفروشی را به مادرش بسپارد.
در حالی که راشل و هکتور زادروز راشل را در منزل والدین راشل جشن میگیرند، هنریتا به آنها خبر به سفر رفتن لوس را میدهد. هکتور متوجه عکسالعمل راشل به این خبر شده و میفهمد که لوس همان کسی است که راشل عاشقش شده بوده است. هکتور نمیخواهد که دومین انتخاب راشل باشد و بر اساس یک دروغ زندگیکند ولی میخواهد که او شاد باشد، بنا بر این او را ترک میکند. سپس راشل برای والدینش اعتراف میکند که عاشق یک زن شده است و به کمک آنها لوس را که در تاکسی به سمت فرودگاه است، پیدا میکند. تلاش میکند با لوس تماس بگیرد ولی لوس تماس او را رد میکند. به هر حال راشل وقتی صدای آواز مردی دوچرخهسوار که ترانه “Happy Together را میخواند، میشنود متوجه میشود که لوس هم در همان ترافیکی است که او در آن گیر کرده و می گوید: “من این ترانه را قبلا هم شنیدهام” و روی سقف ماشین میرود و از درسهای که لوس درباره مسابقه فوتبال به او داده بود استفاده میکند تا با صدای بلند لوس را صدا بزند. دو زن به هم میپیوندند و در میان جمعیت لندن در خیابان یکدیگر را میبوسند.
در صحنههای پایانی هکتور را میبینیم که بسوی مقصدی نا معلوم در هواپیما نشسته است. در کنارش زنی جوان نشسته که در یک پرواز طولانی همراهیاش می کند. یک جاذبه آشکار و فوری بین آنها وجود دارد. این سکانس با صحنههایی از هنریتا با دوست پسر جدیدش و همچنین کوپر در حالی که کودکی را درآغوش گرفته و لوس و راشل که از بودن در کنار هم لذت میبرند، پایان می یابد.
جوایز:
نامزد جایزه فیلم بلند داستانی در جوایز GLAAD
شناسنامه فیلم:
بازیگران به ترتیب ایفای نقش:
پایپر پرابو: راشل
لنا هیدِی: لوس
متیو گود: هکتور
کلیا ایمری: تسا
آنتونی هد: نِد
دارن بوید: کوپر
سو جانسون: الا
بو جکسون: هنریتا