نام انگلیسی:Behind the Candelabra
یک فیلم درام امریکایی است که توسط استیون سودربرگ کارگردانی شده است.
فیلم دربارهی ده سال آخر عمر لیبراچی (پیانیست مشهور امریکایی) و رابطهی محرمانهاش با اسکات تورسن است و بر اساس بیوگرافی کتاب (Behind the Candelabra: My Life with Liberace (1988)) که توسط خود اسکات تورسن نوشته شده، ساخته شده است. این فیلم برای دریافت نخل طلا در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۳ نامزد شد. این فیلم و همچنین بازی زیبای مایکل داگلاس و مت دیمون تحسین منتفدان را به خودش جلب کرد. همچنین در ۷۱مین مراسم گلدن گلوب این فیلم در بخش «بهترین مینیسریال و فیلم تلویزیونی» برنده شد. مایکل داگلاس نیز برنده بهترین بازیگر در بخش «بهترین مینیسریال و فیلم تلویزیونی» شد.
خلاصهی داستان:
دههی هفتاد آمریکا. اسکات تورسن جوانیاست همجنسگرا که در یک کلوب شبانه، با پیانیست معروف و ثروتمندی به نام لیبراچیآشنا میشود. لیبراچی که به او علاقهمند شده، به خانه دعوتش میکند و این سرآغاز یک رابطهی پر فراز و نشیب است …
فیلم از روی کتابی نوشتهی اسکات تورسن نوشته شده که شرح رابطهی واقعی بین او و یکی از معروفترین پیانیستهای همجنسگرای دهة هفتاد آمریکاست. داستان با اسکات شروع میشود و نویسنده، تنها با سه سکانس، برای او شخصیتپردازی میکند:
در سکانس اول، او در یک کافهی متعلق به همجنسگرایان نشسته است و دوربین از پشت به او نزدیک میشود که اینگونه خیلی سریع متوجه متفاوت بودن تمایلات وی میشویم.
در سکانس بعدی، او را در حالی میبینیم که در حال آماده کردن سگها برای بازی در یک صحنة فیلم است و به این شکل، شغل او که تربیت حیوانات است، برای بیننده روشن میشود و اتفاقاً همین موضوع، دلیلی میشود برای ادامة رابطهاش با لیبراچی. چرا که لیبراچی سگ مریضی دارد که اسکات قول میدهد درمانی برایش پیدا کند.
در سکانس سوم، او را بر سر میز غذا و همراه پیرمرد و پیرزنی میبینیم که معلوم است پدر و مادر واقعیاش نیستند و وقتی هم که از دیدار مادرش امتناع میکند، کاملاً در جریان روابط خانوادگیاش قرار میگیریم.
سودربرگ با دوربینی سیال و تصاویری که برای تداعی کردن آن دوران آمریکا، کمی مه گرفته به نظر میرسند تا بسیار مسحورکننده تر جلوه کنند، داستانش را با شیرینی خاصی روایت میکند. سیر فراز و سپس نشیب در رابطة اسکات و لیبراچی بسیار خوب طراحی شده و شدیداً بیننده را درگیر میکند طوریکه تقریباً مدت زمان طولانی فیلم آنچنان حس نمیشود. در هر صحنه از فیلمنامه، تقریباً یک واقعیت از رابطة این دو شخص گفته میشود تا اینگونه، داستان، جذاب باقی بماند، پله به پله شکل بگیرد و بهایستگاه نهاییاش برسد؛ جایی که قرار است لیبراچی، همانطور که از ابتدا نشانههایی بر این موضوع در فیلم گنجانده شده بود، از رابطهاش با اسکات دست بردارد، مردان دیگری را وارد زندگیاش بکند و اسکات را مانند یک بیمار واگیردار از خانهاش بیرون بیاندازد و چیزی از اموالش را هم به او ندهد…
منبع: ویکیپدیا
شناسنامهی فیلم:
جایزهها:
جایزهها:
برنده جایزه بهترین فیلم تلویزیونی: جوایز گلدن گلاب 2014
نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد در نقش اصلی: جوایز گلدن گلاب 2014
نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد درنقش مکمل: جوایز گلدن گلاب 2014
برنده جایزه بهترین فیلم تلویزیونی: جوایز GLAAD
برنده جایزه بهترین بازیگر مرد: انجمن منتقدین فیلمهای گی و لزبین
برنده بهترین فیلم درام سال: انجمن منتقدین فیلمهای گی و لزبین
…
بازیگران به ترتیب ایفای نقش:
مایکل داگلاس: لیبراچی
مت دیمون: اسکات تورسون
دن آیکروید: سیمور هلر
اسکات باکولا: باب بلک
و دیگر بازیگران
نقد و بررسی:
توجه داشته باشید که دیدگاه منتقدان لزومن در برگیرنده نظر گردانندگان QMDB نیست.
سایت نقد فارسی- ترجمه رضا اسدی
نقد منتشر شده در وبسایت سینمای خانگی من-دامون قنبرزداه